نقل ازمحمد داود گرگیج زرین پور – تربت جام
بختیاریها:
در زمان حکومت نادر شاه افشار قریب به صدهزار خانواده از ایل بختیاری که بر علیه حکومت نادر قیام کرده بودند به شهرستان تربت جام تبعید شدند. اوج ورود بختیاریها به منطقهی جام در زمان علی مردان خان بختیاری بود. حتی در مرحلهای از تاریخ بختیاریها توانستند ترکیب جمعیتی منطقهی جام را به نفع خود تغییر دهند. لیکن پس از مرگ نادر اکثریت قریب به اتفاق این گروه به موطن اصلی خود برگشتند.
بختیاریها در طول تارخ به گروههای متعددی تقسیم شدند اما همگی آنها خود را تحت عنوان غولها از سایر گروهها و دستجات باز میشناسیم. البته بایستی توجه داشت که برخی از بزرگان این گروه خود را اصالتا از اقوام بومی این منطقه میدانند و طبق روایتهای شفاهی عنوان شده توسط این گروه به این نکته میرسیم که در اوایل ورود شیخ به تربت جام که هنوز بسیاری از افراد از قرابت و نزدیکی شیخ به منابع عرفانی اطلاع چندانی نداشته اند، یکی از بزرگان طایفهی بختیاری که در روستای بزد ساکن بودهاند، با شیخ دچار نزاع شده و حتی به شیخ تعرض نموده و او را زخمی مینماید پس از این حرکت با توجه به تنومندی وی، شیخ او را غول خطاب مینماید. نهایتا نزاع با درایت شیخ و مشاهدهی کرامات شیخ به پایان رسیده و فرد متخاصم به اشتباه خود پی می برد. به همین دلیل طایفهی مربوطه پس از ان این لغب را برای همیشه برای خود حفظ مینمایند.
ایل تیموری:
طوایف متعلق به ایل تیموری نیز از جمله جمعیتهای مهاجر به این منطقه به حساب میآیند. این گروه که در کنار طوایفی چون جمشیدی، فیروزکوهی و هزاره برای مقابله با هجوم قبایل افغانی در این منطقه استقرار یافتند، بعدها به عنوان یکی از گروههای جمعیتی قابل ملاحظه عرض اندام نمودند. موطن اصلی این جمعیت را سوریه میدانند. بنابر عقیده ی گروهی از مورخین، ایل تیموری، خود یکی از طوایف تاتار میباشد. بهرحال ایل تیموری به دستئر امیر تیمور از خارج کشور به ایران و خراسان و نهایتا تربت جام وارد شدند. ایل تیموری در برههای از تاریخ توانست حکومت ایران را به دست بگیرد. هم اکنون ایل تیموری بخش قابل ملاحظهای از جمعیت ساکن در تربت جام را به خود اختصاص دادهاند و مشارکت حضور آنها در صحنههای مختلف سیاسی و اقتصادی تعیین کننده و مؤثر است.
محمد یوسف خان هزاره، ملقب به صولت السلطنه هزاره
ایل هزاره:
هزارهها اصالتا ساکن افغانستان بوده اند. بعدها به دلیل مهاجرت ویا جنگهایی که به منظور غارت و چپاول سایر سرزمینها به راه انداختند در نقاط مختلف جهان پراکنده شدند. چنان که آلفونس گابریل در این باره می نویسد: « قسمت اعظم جمعیت تربت جام را سنیهای افعانی از دو طایفهی تیموری و هزاره تشکیل می دادن که زمانی از شرق مهاجرت کردند». گروه زیادی از این افراد از سالها قبل در ایران و بخصوص در شهرهای مرزی تربت جام و تایباد استقرار پیدا کردند. این گروه در دورهی پهلوی دست به شورش زده و ادعای استقلال نمودند. در این زمان مورد خشم و غضب حکومت قرار گرفتند. رئیس ایل که قبلا مفتخر به لقب صولت السلطنه شده بود تبعید شده بود به همراه ایل خود به سوی یزد و فارس حرکت نمود. وی در شهریور 1320 هجری شمسی به مکان اصلی خود(تربت جام تایباد) حمله کرد اما از نیروهای حکومتی که به کمک نیروهای محلی آمده بودند شکست خورد و به کلات نادر گریخت و در 29 اسفند 1320(ه ش) به همراه اعضای خانواده تسلیم شد.
از آن زمان تا کنون افراد زیادی از این ایل در منطقه ی تربت جام زندگی و فعالیت داشتهاند. این افراد جزء با نفوذترین و ثروتمندترین ساکنان منطقه هستند. اما بسیاری از افراد از انتساب خود به این ایل به دلایل متعددی خودداری می کنند. یکی از آبادیهای قابل توجه منطقه جام تحت عنوان احمدآباد صولت در 15 کیلومتری شهر تربت جام در راه آسیایی تربت جام به دو غارون از یادگارهای مهم به جامانده از دوران سیطرهی این ایل در جام و تایباد میباشد.
سایر اقوام و طوایف:
علاوه بر افراد و گروههایی که تحت لوای ایل و طایفه و یا برنامهای از قبل طراحی شده به این سامان روی آوردهاند، گروههای دیگری نیز در این سرزمین به سر میبرند از جمله می توان به گروهها و اقوام مهاجر زیر اشاره نمود:
فیوجها:
این گروه در زمان سلطنت بهرام گور ساسانی از هند به ایران آمدند. شغل اصلی آنها خوانندگی و رقاصی و بزمآرایی در مجالس و عروسیها بود. این افراد با وجود آن که در ابتدا جزء جمعیت غیر ساکن شهر قلمداد می شدند و در سیاه چادرها به سر میبردند، به مرور زمان در کنار سایر جمعیت شهر اقدام به تهیهی مساکن و ساختمانها ی دائم نمودند. به تدریج و با افزایش جمعیت این گروه علاوه بر حرفهی قبلی برخی از حرفههای نیمه فنی شهر از جمله: نجاری، بخاری سازی، آهنگری، حلبی سازی و آرایشگری و… را در اختیار گرفتند. فیوجها علاوه بر تربت جام در اطراف شهرهای بیرجند، گناباد و نیشابور نیز دیده میشوند.
سیستانیها:
سیستانیها عمدتا در زمان سلطنت نادر شاه به منظور کار کشاورزی و دامداری به این منطقه مهاجرت کردند و در دورهی قاجاریه بر تعداد آنها افزوده گردید. اکثریت جمعیت این گروه در بخشهای صالح آباد ساکن هستند و به گروه بلوچها و کافر بلوچها معروفند و خود زیر شاخهها و گروههای فرعی متعدد دیگری را به وجود آوردهاند.
جغتاییها:
سابقهی سکونت این در تربت جام به عهد تیموریان میرسد از نظر جمعیت و تعداد با گروههای قبلی قابل مقایسه نمیباشند. تعدادی از جمعیت این گروه در شهرهای مشهد و باخرز سکونت دارند.
ترکمنها:
اغلب مورخین این افراد را از مهاجرین وارده از شوروی سابق میدانند که بین سالهای 1307 تا 1312(ه ش) به ایران و نهایتا به تربت جام مهاجرت کردند. در کنار این اقوام در سالهای اخیر نیز تعدادی از مناطق بندر ترکمن و استان گلستان به این شهر مهاجرت نمودهاند. به دلیل انسجام و ارتباط تنگاتنگ افراد این گروه بخشهای خاصی از شهر به سکونت آنها اختصاص یافته است.
مرویها:
این گروه نیز از مرو و بخارا و سرزمینهای پیرامون آن به حساب میآیند. از نظر تعداد جمعیت چندان قابل توجه نمیباشد و علاوه بر تربت جام، در محمودآباد و مناطق بالا جام سکونت دارند.
گروههای فرعی:
علاوه بر ایلها، طوایف و گروههای قومی و نژادی فوق مهاجرین دیگری نیز به این شهر وارد شدهاند که اگر چه در حد اندازهی گروههای قبلی نیستند، لیکن در سالهای اخیر و در جریانهای مختلف سیاسی و اجتماعی به اشکال مختلف عرض اندام نمودهاند. از جمله می توان به: یزدیها، ماهرخها، ترک ها، شیخها، ضربیها، نظریها، قاینیها، خوافیها، قوریها. سرحدیها، غیاسیها، بیرجندیها، هراتیها، بربریها، ارگنجها، ازبکها، و غیره اشاره نمود.
این بود نگاهی اجمالی به ساکنین شهرستان تربت جام و طوایفی که پس از ورود شیخ احمد جام تا کنون در این سرزمین زیستهاند.
تذكر:
مطلبي را كه از نظر گذرانديد، توسط يكي از اهالي تربت جام نگاشته شده است. شماري از اقوام ساكن در خراسان ، از جمله بدليل رقابتهاي محلي، اطلاعات غلط، تحريف شده يا خصمانه را عليه همديگر پخش كرده و مي كنند. نوشته فوق نيز بركنار از اين صفت ناپسند نبوده و چنانكه ملاحظه نموديد، نگارنده محترم، مشخصا در مورد هزاره هاي تربت جام از نسبت هاي ناروا و هم تحريف بعضي واقعيات استفاده كرده است.
مطلب فوق را از اينجا برگرفته ام.
لينكهاي مرتبط:
*در اينجا چند دوبيتي تربت جام خراسان را كه متاثر از فرهنگ هزارهگي است بخوانيد.
*در اینجا موسیقی دوتار(دمبوره) معروف خراسان(تربت جام) را بشنويد.
*در اینجا ميتوانيد از بافت قومي و جمعيتي شهر اسفراين (شمال خراسان) مطلع شويد( از جمله در مورد هزاره هاي شیعه/خاوريها).
*در اینجا ماجرای حلوای بربری* مشهدی یا همان حلوای سرخ هزارگی خودمان را بخوانید(قسمت: چهارشنبه، 26 فروردين، 1383).
*بربریها نیز هزاره هستند، ولی از هزاره های غزنین یا پشتکوهی، هزاره های پشتکوهی اهل تشیع و از نظر مذهبی با هزاره های چهار اویماق که اهل تسنن هستند، تفاوت دارند ( از لحاظ مذهب) و در بخشهای مرکزی افغانستان که امروزه به هزاره جات موسوم است، زندگی می کنند. بخشی از این هزاره ها در سالهای نخست دهه 1890 میلادی مورد تعقیب و هجوم نیروهای امیر عبدالرحمن خان پادشاه افغانستان قرار گرفته و به ایران پناهنده شدند، این هزاره ها که ظاهرا به علت انتساب به «بند بربر» که موطن اصلیشان در افغانستان بود، بربری خوانده شدند
( کاوه بیات، صولت السلطنه هزاره و شورش خراسان، ص30).
تربت جام از روزگار باستان تاکنون به نامهای گوناگونی چون بوزگان، بوزیگان، بوزجان، پوچکان، زام، سام، جام، تربت شیخ جام و تربت جام خوانده شدهاست. شهری باستانی به نام بوزیگان و یا بوزگان از سده 3 پ.م تا سده 2 هـ .ق، در کنار شهر کنونی وجود داشته که ظاهراً در اثر زلزله از بین رفتهاست. شهر کنونی از حدود سده 3 هـ .ق، ایجاد و اندک اندک گسترش یافتهاست. این شهر پس از بازسازی و آبادی دوباره، «بوزجان» یا «پوچکان» نامیده شده و کرسی ناحیه جام، (به گویش شمالی قهستان زام یا سام) گردیدهاست. شهر تربت جام نیز مانند شهر تربت حیدریه به نام شیخ بزرگی که در آن به خاک سپرده شده سرشناس است. شیخ احمد جام، ملقب به ژنده پیل، از عارفان نامی سده 5 ه.ق. بود و نام کنونی شهر به مناسبت تربت یا آرامگاه وی تربت شیخ جام و تربت جام نامیده شدهاست.
تاریخچه:
تربت جام از روزگاران کهن از جایگاه ویژهای برخوردار بودهاست. اهمیت تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و بازرگانی آن، از سده 3-4 هـ .ق، نمایان گشته، و در زمان زندگی شیخ احمد جام (44-536 هـ .ق) یعنی سدههای 5 و 6 ه.ق، شکوفا شدهاست. تربت جام در سدههای 7 و 8 هـ .ق، هم زمان با یورش مغولها و تیمور لنگ آسیب زیادی دید. تربت جام در دوران حکومت سلسله صفویه به ویژه شاه عباس بزرگ، اهمیت نظامی یافته و در آن، امنیت و آرامش برقرار بودهاست. اما در اواخر این دوران و در زمان شاه سلطان حسین صفوی (1105-1135 هـ .ق) ازبکها و افغانها به مرزهای شرقی ایران، از جمله ناحیه تربت جام، دست اندازی کردند. سرانجام سرداری از شرق ایران، به نام نادر قلی افشار برخاست و افغانها را از ایران راند و خود در 1148 هـ .ق، پادشاه ایران شد. در زمان نادرشاه افشار، ایران بار دیگر توانمند شد و نه تنها مرزهای شرقی آن، از یورش ازبکها، افغانها و ترکمنها در امان ماند، بلکه به سال 1153 هـ .ق / 1740 م، آن سوی رود جیحون یا آمودریا و قلمرو اوزبکها، یعنی خوارزم و بخارا هم مطیع نادر شاه و حکومت ایران شد. با درگذشت نادر شاه در سال 1160 هـ .ق، بار دیگر نا آرامی در خراسان آغاز گشت و تا اوایل سده 13 هـ .ق، ادامه یافت. کریم خان زند، که در شیراز بر ایران حکومت میکرد، به احترام نادر شاه افشار، خراسان را هم چنان در دست فرزندان نادرشاه باقی گذاشت. بعدها آقا محمد خان قاجار خراسان، از جمله تربت جام را، در 1210 هـ .ق گشود. فتحعلی شاه قاجار (1212-1250 هـ .ق) حقوق متحدان نخستین خویش، یعنی ترکمنها که برای دستیابی به حکومت ایران، به قاجاریه کمک کرده بودند، نادیده گرفت و در نتیجه سرکشی ترکمانها آغاز شد و در دوران ناصرالدین شاه (1264 – 1313 هـ .ق) شدت یافت و یکی از شوم ترین دورانهای تاریخی را برای مردم خراسان، از جمله ناحیه تربت جام و دیگر شهرهای خراسان شرقی، پدید آورد.
استان تاریخی جام یا زام در شرق ولایت زاوه و شمال شرقی قهستان نزدیک به رودخانه هرات قرار داشت که کرسی آن در سده چهارم شهر بوژگان بود. بوژگان شهری بزرگ و دارای صد و هشتاد دهکده بود. ایرانیان آن را بوژگان میگفتند و در زمانهای گذشته آن را پوچکان نیز مینوشتند.
درباره جام حمدالله مستوفی در سده هشتم گوید:«غریب دویست پاره از توابع آنجاست. باغستان بسیار و میوه بیشمار دارد و آب شهر و ولایت مجموع از قنوات است و از مزار اکابر تربت ژندهپیل احمد جام آنجاست و در آنجا عمارتی و گنبدی عالی خواجه علاء الدین محمد ساخته و دیگر مزارات متبرکه بسیار است.»
ابن بطوطه گوید:«معرفترین اولیاء آن شهر ولی زاهد شهاب الدین احمد جامی است که اولاد و احفاد وی در حول و حوش آنجا دارای ضیاع و عقار هستند. احمد جامی آنچنان شهرت داشت که در پایان سده هشتم امیر تیمور قبر وی را زیارت نمود. امروز آن شهر که هنوز آبادی و رونق خود را از کف نداده معروف است به شیخ جام»
موسیقی:
موسیقی تربتجام قدمت و پیشینهای طولانی در فرهنگ ایران دارد. دوتار مهمترین و شایعترین ساز در میان مردم تربتجام است که آن را به مهارت تمام مینوازند. از دوتار نوازان برجسته تربتجام میتوان با غلامعلی پورعطایی و حسین سمندری اشاره کرد.
رهآورد:
خربزه معروفترین سوغات و ارمغان تربتجام است.
صنایع دستی:
صنایع دستی شهرستان تربت جام را قالیبافی و قالیچهبافی ، کرباسبافی، پلاسبافی، جوال و خورجین بافی، بافتن دستمال و چادرشب و ظروف سفالین تشکیل میدهد. از روزگار کهن صنعت فرش بافی در این شهرستان رواج داشتهاست و جنبه صادراتی دارد. دار قالیها معمولاً در خانهها برپا میشود و کارگاههای قالی بافی نیز در این شهرستان به فراوانی وجود دارند. قالیها با طرح قالی مشهد در رنگهای لاکی، قرمز دانه و قهوهای نیز به بازار عرضه میشود. آرامگاه شیخ جام، پل خاتون، تپه جهانگیر آباد، تپه سراب، تپه شور قلعه، تپه صدر آباد، تپه طلایی، تپه قشه توت، تپه گرماب، تپه گلارچه، تپه گنج آباد، خواجه حسام، قلعه استای، قلعه زور آباد، قلعه فیض آباد، قلعه گبری، قلعه گوش لاغر، قنقر، کاریز دیوان، گلار صارم و مسجد خواجه عزیزالله مکانهای دیدنی و تاریخی این منطقه را تشکیل میدهند.
افراد مشهور:
شیخ احمد جامی- عارف و صوفی نامی
عبدالرحمن جامی - عارف و شاعر قرن نهم
ابوالوفای بوزجانی - ریاضیدان و منجم
ابوذر بوزجانی
آثار تاریخی و تفریحی:
مجموعه مزار و موزه شیخ احمد جام همراه با معماری بسیار زیبا و دیدنی که در درون شهر قرار گرفته است از مهم ترین بناهای دیدنی شهر است. همچنین از آرامگاه شاهزاده قاسم انوار در محمودآباد یکی از روستاهای نزدیک تربت جام نیز میتوان نام برد. علاوه بر این در اطراف تربت جام روستاهای با مناظر طبیعی و خوش آب و هوا وجود دارند که از جمله آنها میتوان از رونج، ابدال آباد و بزد نام برد.
منبع: پورتال استانداری خراسان رضوی –سایت سازمان شهرداریها و دهیاریها وزارت كشور
استاد آواز خراسان در بستر بیماری
استاد حاج نور محمد دور پور چند روزی است که در بیمارستان امید مشهد بستری میباشد البته این خبر را بنده به اطلاع چند تن از اقایان که حالا هنرمندان را فراموش کرده اند رساندم ولی چه فایده از آن ترسم که بعد از مردن من........
شیخ الاسلام احمد ابن ابوالحسن جامی نامقی ترشیزی معروف به شیخ احمد جام در سال 427 - ۴۴۰ هجری - در روستای نامق زاده شد. نیاکان او از نوادگان جریر بن عبدالله بودند. نام او با القابی که به او دادهاند چنین است: شیخالاسلام ، قطبالاوتاد ، شیخ ابونصر احمد ژنده پیل. او را گاه پیر جام یا شیخ جام نیز نامیدهاند. وی از عارفان و صوفیان بنام قرن پنجم و ششم هجری قمری است. زادگاه وی نامق از دیار ترشیز یا کاشمر فعلی بوده و مدفن وی در تربت جام میباشد. طول عمر وی را بیشتر مراجع ۹۵ سال و بعضی ۹۶ سال ذکر کردهاند. در جوانی خمار و لا ابالی بود و در سن بیست و دوسالگی تحولی روحی به او دست داد و به عرفان روی آورد. از مردم کناره گرفت و ۱۸ سال در ارتفاعات نامق و کوهستان بزد گوشه گرفت و به مطالعه در قرآن و تفاسیر و تحقیق در حال عرفا پرداخت. و به خدمت خضر مشرف شد . در چهل سالگی به تعلیم و ارشاد و گفتار و نگارش رساله و کتاب پرداخت. سفرهایی به نقاط مختلف کرد. در این سفرها بود که نفوذی در طبقات مختلف بوجود آورد و مردمانی به گرد او آمدند. شیخ جام در سال 520 - ۵۳۶ هجری- درگذشت. او را در معدآباد که بعدها به تربت جام شهرت یافت دفن کردند.